چگـونه شـروع شـد
در ۱۹۷۰ همان جنبش مرا به سانفرانسیسكو در منطقه خلیج فرستاد ؛ البته نه به عنوان مسئول اجرایی بلكه باز به عنوان میسیونر (مبشر) وارد خدمت شدم . میخواستم راههای ارتباطی جدیدی را امتحان كنم . پس دفتر كوچكی را در خارج شهر در منطقه "كورت مادیرا" اجاره كردم و كار خود را با یك منشی و یهودیان داوطلب ، نوایمان هیپی شروع كردم .
این ایمانداران عیسی ، هیچ تصویر ذهنی از خدمت بشارتی در میان یهودیان نداشتند . تنها میدانستند كه خداوند را دوست دارند و میخواهند با همه در مورد او صحبت كنند . در این زمان خداوند ما را هدایت كرد تا استراتژیهای بشارتی جدیدی را بر پایه اطلاعات جدیدی كه از نیویورك به دست آورده بودم ، شروع كنیم .
ما باید تلاش برای اجتناب از درگیری را كنار میگذاشتیم . بسیاری از خادمین در بشارت به یهودیان واقعاً مسیحیان غیر یهودی بودند كه بیشتر از هر چیز در جستجوی پذیرش توسط اجتماع یهودیان بوده و به هر قیمتی از برخورد اجتناب میكردند . زمانی كه تلاشهای بشارتی ما تاثیرگذاری خود را شروع كرد ، رهبران یهودی نارضایتی خود را با این تهمت كه ما از روشهای نامحسوس و تهاجمی استفاده میكنیم ، نشان دادند . مشكل اصلی آنها همیشه لغزش صلیب و نه روشهای نامحسوس ما بود . با ترس از اینكه تاثیرگذاری خدمت بشارتی در اجتماع یهودیان بیشتر شود ، رهبران یهودی آنرا لغزش دهنده دانستند . در نتیجه پروژههای بشارتی ، از ترس مخالفت بیشتر اجتماع یهود ، عقیم میماند . (نافرجام میماند) هیچ روش خلاق ، دوست داشتنی و محسوسی نبود تا به یهودیان بگوید به عیسی محتاجند ، بدون پذیرفتن ریسك نارضایتی رهبران جامعه یهود .
به این نتیجه رسیدم كه نارضایتی و طرد شدن قسمتی عادی از بشارت یهودیان است . به همكارانم تعلیم دادم كه حمل صلیب و خطر طرد شدن را باید بپذیرند . زمانی كه توانستیم با مشكل طرد شدن روبرو شویم ، موفق شدیم عدهای یهودی را به سوی خداوند هدایت كنیم .
ما مطالب و ادبیات مسیحی موثر بسیاری را پیدا كردیم . یهودیان عموماً طرفدار ادبیات هستند . پس محتاج ادبیات غنی در بشارتمان بودیم . ولی بسیاری از مطالبی كه برای بشارت به كار میبردیم از لحاظ ادبی فقیر بودند . حقایق كتابمقدسی هم در برقراری ارتباط شكست خورد . این اوراق به هیچ وجه جذاب نبوده و هرگز به مقدار كافی نبود تا مورد استفاده قرار گیرند . (بیشترین تعداد اوراق بشارتی كه در یك انجمن بشارتی برای توزیع چاپ شد ۱۰،۰۰۰ نسخه بود ) بدون در نظر گرفتن یك توزیع اساسی در مدت رمان كوتاه ، غیر ممكن است تاثیر این تراكتها را اندازه گرفت .
ما شكل جدیدی از اوراق بشارتی را به وجود آوردیم . در مقایسه با دیگر مطالب هم زمان ، تراكت ما دارای طبعی شاد و خوب و ساده برای خواندن و به قول معروف موعظهای نبود . تهیه آنها كم خرج بود . ما آنها را "broadsides" مینامیدیم.
با استفاده از یك دستگاه كپی ، ما هر ماه ۵۰،۰۰۰ از این اوراق بشارتی را چاپ كردیم . ما این اوراق را در تمام مناطق پر جمعیت مانند مراكز خرید ، دانشگاهها و سالنهای نمایش توزیع كردیم . این اوراق بشارتی برای ما راه ایجاد ارتباط را میسر كردند ، زیرا در پشت آنها ، آدرس و شماره تلفن خود را چاپ كرده بودیم . برای صدها نفر كه خواهان تحقیق بودند این اوراق در حكم دعوتنامهای محسوب میشد .
(از موشه روزن)